دومینو به قلم آزاده دریکوندی
پارت بیست و پنجم :
با هم مسیر پیاده رو را قدم میزدند و حسام همچنان توی فکر بود. دستانش را توی جیبهای شلوار مشکیاش فرو کرده و با سری پایین افتاده به قدمهایش نگاه میکرد. سهندی که میشناخت زیر دست رحیم همیشه حلال بود؛ حالا اینکه به دنیا آمدنش حلال نبود اصلا برای حسام ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
هدی
00سهنده بیچاره😓